دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 3984
تعداد نوشته ها : 1
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
هم همایون و هم شجریانموقعیت عجیبی است)فرزند بزرگترین آوازخوان ملتی بودن و قدم در راه پدر گذاردن.پدری که متعلق به خود یا خانواده اش نیست و سرزمینی او را ستایش می کنند.محمد رضا شجریان نیک می داند در چه جایگاهی است و به خوبی از این جایگاه محافظت می کند.هوش و فراست او در کنار پشتکار و ممارستش و قوه ای که خداوند به او عطا کرده ،صرفا بخشی از راز ماندگاری و جاودانگی او،نه فقط در هنر این سرزمین که در جایگاه های مختلف اجتماعی و حتی سیاسی آن است. اگرچه او بارها در گفت و گو های بلند و کوتاهش تاکید کرده که اهل هیچ حزبی و دارو دسته ای نیست و به سیاست کاری ندارد.نگاه دقیق او و غور عجیبش در هنر های مختلف از خوشنویسی و ساختن ساز و نقاشی تا آگاهی و احاطه عجیبش به ادبیات این سرزمین،در شکل گیری شخصیت ویژه و یگانه او در تاریخ هنر ایران مؤثر بوده و او جزو معدود هنرمندان و فراتر از آن شخصیت های ملی است که هر کسی ،چه عادل و چه بی انصاف _که تعدادشان هم در میان منتقدان و ناظران و نظر دهندگان هنر ایران کم نیست_در باره هنر او و شخصیت ویژه اش ،سخن به نیکی گفته اند و اورا در رفیع ترین قله هنری ایران قرار داده اند.اینها تکرار بدیهیاتند.غرض از این سخنان،نگاه دیگر گونه ای است به موقعیت فرزند این هنرمند بزرگ که خود گام در مسیر پدر نهاده؛مسیری که با آنچه پدر پیموده فاصله ای طولانی دارد.اگر محمد رضا شجریان ،به دلیل نگاه نامحرم پدر به موسیقی ،نام سیاوش بر می گزیندو در رادیو می خواند،همایون از 10سالگی،در محضر بزرگترین استاد آواز تلمذ می کند.اگر محمد رضا شجریان تلاش می کند تا نام سیاوش بیدکانی برای مردم عاشق شعر و موسیقی ایران،به یک نام آشنا تبدیل شود و پس از آن مجبور می شود با نام اصلی اش به عرصه باز گردد،همایون از همان ابتدا عنوان بزرگی همچو شجریان را با خود همراه دارد.موقعیت او،به واقع موقعیت ویژه ای است.بهره گیری ژنتیک او از صدای خوش و شوق یادگیری در مکتب پدر به او جایگاه یگانه ای اعطا کرده،اما نباید از یاد برد که شانس بزرگ فرزند محمد رضا شجریان بودن می تواند همچو شمشیر دو لبه ای عمل کند که نقد های به جا و بی جایی را هم نصیب این خواننده محبوب و محجوب موسیقی ایران می کند.به نظر می رسد که پدر و به تبع او پسر با تیزهوشی تلاش کرده اندتا وجه منفی ماجرا را کمرنگ کنند و در پی این تیزهوشی،اینک همایون شجریان اگر چه فرزند با استعداد و نخبه بزرگترین خواننده تاریخ ایران یعنی یک شجریان دیگر است،اما سودای همایون بودن هم دردسر دارد.حرکت او به سمت تمبک نوازی ،که از همان کودکی آغاز شد و در 16 سالگیبه عضویتش در گروه آوا وهمراهی با صدای پدر و سنتور همسر خواهر هنرمندش یعنی پرویز مشکاتیان انجامید،در همین امتداد قابل ردیابی است.از سوی دیگر ،حکت پرشتاب و قدرتمند او و پیگیری فعالیت های پدر در عین تلاش برای حرکت در مسیر های تازه تر باعث شده کمتر کسی انگ تقلید صرف از پدر را به او بچسباند.چه ،حرکت در مسیر فعالیت بزرگترین آواز خوان تاریخ موسیقی ایران ،به خودی خود،نقطه ی ضعفی محسوب، نمیشود.چه ،سا شکل گیری هر مکتبی نیاز به رهروانی داردکه هم صاحب مکتب را درک کرده باشند و هم بتوانند با توجه به قوه خلاقه خود، این مکتب را بارور وجامه ای نو بر تن سبک مراد خود کنند و پس از آن نیز به قالب شخصی و ویژه ی خود دست یابند.از سوی دیگر،امروز خوانندگان فراوانی را می بینیم که حتی در تحریر های خود ارتعاشات حنجره اش را دم به دم از محمد رضا شجریان گرفته اند.با این حال، بیرون دادن آلبوم های همایون از"نسیم وصل" تا "با ستاره ها"در طول پنج سال گذشته،که رکورد هرسال یک آلبوم را به نام او ثبت کرد،نشان می دهد که اراده ی ویژه ای از سوی پدر و پسر در حال پیگیری است تا خوانندگان جوان و نخبه کشور هم همایون باشند و هم شجریان.
دسته ها : گفتگو ها
جمعه پنجم 7 1387
X